کد مطلب:188466 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:255

شرکت اجباری امام در مسابقه ی تیراندازی
او به این منظور پیش از ورود امام علیه السلام به قصر خلافت در روز



[ صفحه 29]



معین، عده ای از درباریان را به نصف نشانه و تیراندازی مشغول می كند. زمانی كه امام به دمشق وارد می شود، هشام برای تحقیر و تضعیف روحیه ی او ابتدا تا سه روز اجازه ی ملاقات به وی نمی دهد، چهارمین روز، اجازه ی ورود به امام داده می شود، محمد باقر علیه السلام و فرزندش جعفر صادق علیه السلام وارد محفل هشام می شوند، در حالی كه او بر تخت سلطنت نشسته و گروهی از امرا و فرماندهان عالی رتبه در كنارش به حالت آماده باش ایستاده اند. گروهی دیگر در كنار قصر، پرده ای آویخته اند تا با پرتاب تیر به وسط هدف، مهارت و قدرت نشانه گیری خود را به هشام نشان دهند. خلیفه كه از بی اعتنایی امام نسبت به خود سخت خشمگین شده بود، شروع به سرزنش كرد و پس از او اطرافیان نیز هر كدام به نوبه ی خود با سخنانی به امام اهانت كردند. امام باقر علیه السلام به پا خاست و با جملاتی محكم و متین آنها را نصیحت كرد، در حالی كه تیر اندازان در حضور هشام با نشانه گیری هدف، هنر نمایی می كردند. او امام باقر علیه السلام را مخاطب ساخته، می گوید: ای محمد تو هم با مردم قوم خود در تیر اندازی شركت كن، امام باقرعلیه السلام ابتدا خودداری كرد و فرمود: من پیر شده ام، مرا معاف بدار، هشام سوگند یاد كرد كه هرگز از تو نمی گذرم و مگر آنكه تیری بیفكنی.

آنگاه به اشاره ی هشام یكی از بنی امیه تیر و كمانی را به امام تسلیم كرد. حضرت تیری بر زه زد و بیفكند و در میان نشان جای داد. سپس تیری بیفكند و بر آن تیر بنشاند و همین طور سومین



[ صفحه 30]



و چهارمین تیر و همچنان تیر از پی تیر نشاند تا 9 تیر كه بر یك هدف فرود آمدند این عمل شگفت انگیز، حاضران را به شدت تحت تأثیر قرار داده اعجاب و تحسین همه را برانگیخت. در این هنگام هشام كه چنین مهارتی را از امام دید و حسابهایش غلط از آب در آمد و نقشه اش بر آب شد، سخت مضطرب و خشمگین شده بی اختیار و با لحنی توأم با كینه بانگ زد: ای ابا جعفر سخت نیكو تیر افكندی، تو از همه ی تیراندازان عرب و عجم برتر و داناتر هستی.

روزی امام صادق علیه السلام فرمود: هشام تا آن زمان به خون پدرم نیندیشیده بود، اما در این وقت بود كه تصمیم به قتل او گرفت. سر به زیر افكند، پس از مدتی كه من و پدرم را همچنان ایستاده نگه داشت، ما را به نزد خود نشاند و رو به پدرم كرد و گفت: این تیر اندازی را از كه آموختی؟! یقین دارم كه در تمام روی زمین هیچ كس نتواند چنین تیر افكند، آیا جعفر نیز مانند تو در تیراندازی مهارت دارد؟ امام فرمود: ما خاندان رسالت همه ی كمالات ظاهری و باطنی، علم، كمال و توانایی در كار را كه خداوند در سوره ی مائده به آن اشاره فرموده [1] از یكدیگر به ارث می بریم و هیچ گاه زمین از چنین افرادی خالی نخواهد ماند. چهره ی هشام با شنیدن این سخن از



[ صفحه 31]



شدت خشم بر افروخته شد. سر به زیر افكند تا در اندیشه كه با طرح سؤالاتی بتواند امام را مغلوب كند. پس از آن سؤالاتی را مطرح كرد كه حضرت با بیانی صریح و روشن به پاسخگویی پرداخت.

همسفر: آری با برسی موقعیت امام و برخوردهای دیگر او با هشام معلوم می شود كه خلیفه از پایگاه اجتماعی امام محمد باقر علیه السلام و فرزند بزرگوارش سخت بیمناك بود، از این جهت به حاكم مدینه دستور می دهد كه هر دو را به شام روانه سازد.

جوان: قطعأ می دانی كه مسافرت حضرت به شام هر چند اجباری بوده و هشام بسیار می كوشید كه پدر و پسر را در برابر چشم مردم شام كوچك كند، اما پیروزی او در مسابقه ی تیراندازی و مناظره ی حضرت با اسقف بزرگ مسیحیان به امام عظمت بخشید كه همه ی مردم شام از مقام شامخ حضرت آگاه شدند و خلیفه مجبور شد هر دو را مرخص كند و آنان را به مدینه باز گرداند.

همسفر: باید گفت كه امام محمد باقر علیه السلام در دوران امامت خویش با چنین مدعیان خلافت روبه رو بوده، اما در عین حال از طریق تعلیم و تربیت، جنبش علمی دامنه داری را به وجود آورد و مقدمات تأسیس یك دانشگاه اسلامی را در دوران امامت خود پی ریزی نمود كه در زمان فرزند بزرگوارش امام صادق علیه السلام كاملا شكل خواهد گرفت.

جوان: در واقع نیز چنین است زیرا شرایط پیچیده ی زمان امام باقرعلیه السلام مجالی جز نشر حدیث و گسترش تعالیم اسلامی به آن



[ صفحه 32]



حضرت نمی دهد و بدین جهت است كه علوم باقری در عصر خود زبانزد خاص و عام گردیده و مسلمانان را با معارف و مضامین عالی اسلامی و تفسیر قرآن و احكام آن آشنا ساخت و مكتب پر بار آثار درخشان علمی ایشان شخصیتهایی را پروراند كه هر یك از آنها راویانی بر جسته و فقهایی بلند مرتبه هستند و در این مورد پیشگویی پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله و سلم را به ثبوت رسانده است.

همسفر: تو كه از دانشجویان امام و پرورش یافته ی مكتب علمی و ادبی و پیوسته در مدینه در محضر درس آن حضرت بوده و هدف ایشان را از تربیت دانشمندان درك كرده ای، یقینا خاطراتی بس شیرین و آموزنده به یاد داری و بسیاری از اندیشمندان و محققان و شاگردان آن مكتب علمی را می شناسی.

جوان: طبیعی است وجود چهره های علمی و معنوی و دانشمندان تربیت شده در مكتب امام كه همه افراد عالم و فقیه و مدبر و آگاه به اوضاع زمان هستند و در جامعه با درایت و بینش عمیق به نقل و نشر احادیث امام می پردازند ترسیم كننده ی سیمای علمی و قیام فرهنگی آن حضرت علیه حكام ستمگرند، زیرا یكی از حلقه های ارتباطی میان حضرت و شیعیان و جامعه، اصحاب و شاگردان امام هستند. آنان ناقلان دانش، اخلاق و پیام امام و حافظان احادیث شیعه از گزند حوادثند. روزی امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمود: هیچ كس نام ما و احادیث پدرم را زنده نكرده مگر زرارة، ابو بصیر، لیث مرادی، محمد بن مسلم و بریدبن معاویه



[ صفحه 33]



العجلی كه در استنباط احكام سر آمد بودند. و اما باقر علیه السلام فرمود: اگر این ها نبودند احادیث ما بیان و تشریح نمی شد. آنان نگهبان دین و امین پدرم در حلال و حرام خدا و سبقت گیرندگان به سوی ما در دنیا و آخرتند [2] .

همسفر: البته باید گفت موقعیت سیاسی به گونه ای است كه اغلب صحابه ی ائمه برای رهایی از تعقیب عمال حكومت و دشمنی مخالفان، هنگام نقل روایات، كمتر از نام امام استفاده می كنند، به عنوان مثال یكی از اصحاب امام صادق علیه السلام به نام ابراهیم بن عبدالحمید صنعانی را می شناسم كه سخنان حضرت را در مسجد كوفه روایت می كند و از امام با عنوان «ابو اسحاق» یاد كرده و می گوید: «قال ابو اسحق و فعل ابو اسحاق كذا، یعنی ابو اسحق گفت و ابو اسحق چنین ذكر كرد» و منظورش امام صادق علیه السلام است.

جوان: خدا نگهدارت باد كه به این مطلب اشاره نمودی، در ادامه ی سخن باید گفت مدت 19 سال امام باقر علیه السلام كه به ترویج احكام و بیان حقایق و تفسیر معضلات قرآن پرداخت و عده ی زیادی از شهرهای مختلف رو به مدینه آورده و از محضر درس آن حضرت كسب علم نمودند. من پیوسته افتخار شرف یابی به حضور امام علیه السلام را داشته و شاهد بوده ام كه محضر امام مكتبی تربیتی و مدرسه ای علمی و اجتماعی و از پر بارترین حوزه های درسی جهان اسلام به



[ صفحه 34]



شمار می رفت. هر دانش پژوهی به این محفل علمی راه می یافت و با مسأله یا مشكلی رو به رو می شد، به آسانی از آن منبع فیض و كمال بهره می گرفت.


[1] اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الا سلام دينا.

(امروز دينتان را براي شما كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم و دين اسلام را برايتان پسنديدم.) سوره ي مائده (5) آيه 3.

[2] «هولاء حفاظ الدين امناء ابي علي حلال الله و حرامه و هم السابقون الينا في الدنيا و السابقون الينا في الاخرة.».